تعذیقلغتنامه دهخداتعذیق . [ ت َ ] (ع مص ) بریدن شاخهای خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تحدیقلغتنامه دهخداتحدیق . [ ت َ ] (ع مص ) تیز نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). رجوع به تحدیج شود. || گرد کسی درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تحذقلغتنامه دهخداتحذق .[ ت َ ح َذْ ذُ ] (ع مص ) خود را حاذق و زیرک نمودن بی آنکه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تهدکلغتنامه دهخداتهدک . [ ت َ هََ دْ دُ] (ع مص ) سختی کردن به سخن و ترسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهدم . (اقرب الموارد).
تعدیقلغتنامه دهخداتعدیق . [ ت َ ] (ع مص ) ترجیح دادن رأی خود را در اندازه و تخمین کاری که یقین آن نداشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || انداختن عدوقه [چنگ قلاب ] را در چاه تا برآورد از آن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).