تفتانیدنلغتنامه دهخداتفتانیدن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) حرارت دادن . گرم کردن . سوزاندن : و فرموده بود [مقنع] تا سه روز باز تنور تفتانیده بودند به نزدیک آن تنور رفت و جامه بیرون کرد و خویشتن را در تنور انداخت . (تاریخ بخارا ص 88). و او را بد