تفضضلغتنامه دهخداتفضض . [ ت َ ف َض ْ ض ُ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پراکنده شدن چیزی یا قومی . (از اقرب الموارد).
تفدیدلغتنامه دهخداتفدید. [ت َ ] (ع مص ) متکبرانه رفتن و غیریدن در رفتار. || بانگ و فریاد کردن در فروختن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تفذذلغتنامه دهخداتفذذ. [ ت َ ف َذْ ذُ ] (ع مص ) ستیهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بخودی خود بکار پرداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تفضیضلغتنامه دهخداتفضیض . [ ت َ ] (ع مص ) به سیم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سیم کوب و سیم اندود کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از صراح ) (از اقرب الموارد).
متفضضلغتنامه دهخدامتفضض . [ م ُت َ ف َض ْ ض ِ ] (ع ص ) پراکنده و منتشر شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفضض شود. || مهر شکسته . (ناظم الاطباء).
پراکندهلغتنامه دهخداپراکنده . [ پ َ ک َ / دَ / دِ ] (ن مف . ق ) متفرّق . کراشیده . متشتت . شَذَرمَذَر. مذرورة. منثور. نَشَر. منتشر. منتشره . پریشان . مُنفّض . مَبثوث . مُنْبّث . بَداد. بَدَد. متبدّد. شَت ّ. شتیت . (دهار). ولاو.
متفضضلغتنامه دهخدامتفضض . [ م ُت َ ف َض ْ ض ِ ] (ع ص ) پراکنده و منتشر شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفضض شود. || مهر شکسته . (ناظم الاطباء).