تقدیم یافتنلغتنامه دهخداتقدیم یافتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) پیشی یافتن . مقدم شدن . برتری یافتن . پیشی و برتری : هم کریمی کنی کز بهر کرم یافته ای بر بزرگان و کریمان وشریفان تقدیم . فرخی .خدایگان وزیران که جز کمال خدای نیافت هیچ صفت ب
تقدملغتنامه دهخداتقدم . [ ت َ ق َدْ دُ ] (ع مص ) در پیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پیش آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیش شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بسیار پیشی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ا
تقدیملغتنامه دهخداتقدیم . [ ت َ ] (ع مص ) در پیش شدن و فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). در پیش شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). پیش درآمدن ، منه قوله تعالی : لا تقدموا بین یدی اﷲ و رسوله . (قرآن 1/49) (منتهی ا
تکدیملغتنامه دهخداتکدیم . [ ت َ ] (ع مص ) خوردن گوسپند سرهای گیاه را بدون آنکه از بیخ آنرا بچرد. (ناظم الاطباء).
تقدمدیکشنری عربی به فارسیجلو رفتن , جلو بردن , پيشرفت , مساعده , ترقي , ترفيع , سهم الا رثي که در زمان حيات پدر به فرزندان مي دهند , پيش قسط , سوق دادن , منجر شدن , پيش افت , تقدم , پيشرفت کردن
تبدیللغتنامه دهخداتبدیل . [ ت َ ] (ع مص ) بدل کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بدل چیزی آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بدل کردن چیزی به چیزی . (آنندراج ). گرفتن چیزی بدل چیزی دیگر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). عوض کردن چیزی به چیزی . (فرهنگ نظام ). تحویل و تعویض . (ناظم الا
تقدیملغتنامه دهخداتقدیم . [ ت َ ] (ع مص ) در پیش شدن و فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). در پیش شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). پیش درآمدن ، منه قوله تعالی : لا تقدموا بین یدی اﷲ و رسوله . (قرآن 1/49) (منتهی ا
تقدیملغتنامه دهخداتقدیم . [ ت َ ] (ع مص ) در پیش شدن و فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). در پیش شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). پیش درآمدن ، منه قوله تعالی : لا تقدموا بین یدی اﷲ و رسوله . (قرآن 1/49) (منتهی ا