تقرفصلغتنامه دهخداتقرفص . [ ت َ ق َ ف ُ ] (ع مص ) به جامه در پیچیده شدن پیر زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تزمل شود.
تکرفسلغتنامه دهخداتکرفس . [ ت َ ک َ ف ُ ] (ع مص ) مجتمع گردیدن و منضم شدن مردم : تکرفس الرجل . || درآمدن بعض چیز در بعض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). منضم شدن و درآمدن بعض چیز در بعض . (از اقرب الموارد).
متقرفصلغتنامه دهخدامتقرفص . [ م ُ ت َ ق َ ف ِ ] (ع ص ) عجوزی که به جامه درپیچیده شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). و رجوع به تقرفص و ماده ٔ قبل شود.
متقرفصلغتنامه دهخدامتقرفص . [ م ُ ت َ ق َ ف ِ ] (ع ص ) عجوزی که به جامه درپیچیده شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). و رجوع به تقرفص و ماده ٔ قبل شود.