تمخسلغتنامه دهخداتمخس . [ ت َ م َخ ْ خ ُ ] (ع مص ) بسیار جنبیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تمخشلغتنامه دهخداتمخش . [ ت َ م َخ ْ خ ُ ] (ع مص ) بسیار جنبیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
طماخسلغتنامه دهخداطماخس . [ ] (اِخ ) شهرکیست از فرغانه بماوراءالنهر به براکوه نهاده . (حدود العالم ).