یثموملغتنامه دهخدایثموم . [ ی َ ] (ع اِ) یز. (منتهی الارب ). نام گیاهی که به فارسی یز و به تازی ثُمام نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به یز و ثمام شود.
ثموملغتنامه دهخداثموم . [ ث َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثَم ّ. || شاة ثموم ؛ گوسفند که گیاه را از بن برکند. ج ، ثُمُم .
ثیموملغتنامه دهخداثیموم . (اِ) نام نباتی است شبیه به گندم که رفع سفیدی چشم کند و آنرا نمام نیز گویند.
طموملغتنامه دهخداطموم . [ طُ ] (ع مص ) بسیار گردیدن آب . (منتهی الارب ). || موی مرغول کردن . (تاج المصادر). تافتن موی . گره زدن موی . بریدن موی . (آنندراج ).