لغتنامه دهخدا
استندار. [ اُ ت ُ ] (اِخ ) حکام سلسله ٔ پادوسبان طبرستان نخست بعنوان اسپهبد و سپس بعنوان استندار خوانده میشدند و گویند که استندار به معنی «حاکم کوهها» است . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 145 بخش انگلیسی ). و نیز رجوع به همان کتاب ص