تنقبلغتنامه دهخداتنقب . [ ت َ ن َق ْ ق ُ ] (ع مص ) نقاب بربستن . (تاج المصادر بیهقی ). نقاب انداختن زن بر روی خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مبالغت در فحص . (از اقرب الموارد).
تنقیبلغتنامه دهخداتنقیب . [ ت َ ] (ع مص ) بسی در راههاگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). در شهر گردیدن . (زوزنی ). اندر شهرها بگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رفتن در جهان و در شهرها گشتن گریزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نیک واپژوهیدن از چیزی . (از
تنکبلغتنامه دهخداتنکب . [ ت َ ن َک ْ ک ُ ] (ع مص ) برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دور شدن و کناره گزیدن ، یقال : تنکب فلان عنا؛ ای مال َ. (از اقرب الموارد). || برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || تیر دادن یا کمان بر دوش افکندن . (منته
تنکیبلغتنامه دهخداتنکیب . [ ت َ ] (ع مص )به یک سو شدن . (زوزنی ). برگشتن و یکسو شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || یکسو گردانیدن ، لازم و متعدی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دور گردانیدن چیزی .(از اقرب الموارد). || برگشتن از راه ، یقال : نکبه
تنقیبلغتنامه دهخداتنقیب . [ ت َ ] (ع مص ) بسی در راههاگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). در شهر گردیدن . (زوزنی ). اندر شهرها بگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رفتن در جهان و در شهرها گشتن گریزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نیک واپژوهیدن از چیزی . (از
فژهیدنلغتنامه دهخدافژهیدن . [ ف َ ژُ دَ ] (مص )پژوهیدن . کاوش و جستجو کردن : تنقیب ؛ بسی در راهها گردیدن و نیک فژهیدن از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ).
منقبلغتنامه دهخدامنقب . [ م ُ ن َق ْ ق ِ ] (ع ص ) تفتیش کننده و تفحص کننده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنقیب شود.
بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در