توپدارلغتنامه دهخداتوپدار. (نف مرکب ، اِ مرکب ) کشتی کوچکی که چند توپ دارد و در رودهای بزرگ و سواحل دریا برای نگهبانی و دفاع مورد استفاده قرارمی گیرد. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (نف مرکب ) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل : چهره ٔاو جوان و تودار بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 13).
ماکردیکشنری عربی به فارسیحيله گر , نيرنگ باز , ماهرانه , صنعتي , مصنوعي , استادانه , روباه صفت , حيله باز , حنايي , ترشيده , پراز توطله , موذي , دسيسه اميز , خاءنانه , ناقلا , ادم تودار , ادم اب زيرکاه , محيل , شيطنت اميز , کنايه دار
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (نف مرکب ) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل : چهره ٔاو جوان و تودار بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 13).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (اِخ ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تودارلغتنامه دهخداتودار. (نف مرکب ) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل : چهره ٔاو جوان و تودار بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 13).