طاردة البردلغتنامه دهخداطاردة البرد. [ رِ دَ تُل ْ ب َ ] (اِخ ) (فلک ) عُرقوب الاسد. عوّا. عوا. صیّاح . بقّار.
جریان توریدگیturbidity currentواژههای مصوب فرهنگستانجریان چگالی که در آن حجم محدودی از آب گلآلود به دلیل چگالی بیشتر نسبت به آب پیرامون به سمت آن حرکت میکند
تپۀ شنیsand humpواژههای مصوب فرهنگستانتپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
صافی شنیsand filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی متشکل از چند بستر شنی و بهصورت لایهلایه که از آن برای جدا کردن ذرات ریز معلق از آب یا سیال استفاده میکنند