توسعلغتنامه دهخداتوسع. [ ت َ وَس ْ س ُ ] (ع مص ) فراخی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خلاف تضیق در امر و مکان . (از اقرب الموارد). فراخی نمودن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || فراخ نشستن در مجلس . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تفسح و افزو
توسهلغتنامه دهخداتوسه . [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه سورتیجی است که در بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و 135 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص <span class="hl" di
توسهلغتنامه دهخداتوسه . [ ] (اِ) سریر.رخش . قوس قزح . کمان رستم . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. تیراژه . آفنداک . آژفنداک . سدکیس . قالیچه ٔ فاطمه .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به قوس قزح شود.
توقيعدیکشنری عربی به فارسیدستخط خود مصنف , خط يا امضاي خود شخص , دستخط نوشتن , از روي دستخطي رونويسي کردن(مثل عکس) , توشيح کردن , امضاء , دستينه , صحه , توشيح , امضاء کردن
autographingدیکشنری انگلیسی به فارسیautographing، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردن
توشیحلغتنامه دهخداتوشیح . [ ت َ ] (ع مص ) وشاح در گردن کسی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). حمایل درافکندن به گردن دیگری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حمایل در گردن انداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وشاح پوشانیدن زن را. (از اقرب الموارد). || آرایش دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج
توشیحفرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] مهر و امضای بزرگان بر نوشتهای.۲. (ادبی) در بدیع، بهدست آمدن اسم شخص یا چیزی از جمع و ترکیب حرف اول هرمصراع یا بیت. Δ چنین شعری را «موشح» گویند.۳. [قدیمی] آراستن؛ زینت دادن؛ موشح ساختن.۴. [قدیمی] حمایل به گردن کسی انداختن.
توشیحلغتنامه دهخداتوشیح . [ ت َ ] (ع مص ) وشاح در گردن کسی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). حمایل درافکندن به گردن دیگری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حمایل در گردن انداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وشاح پوشانیدن زن را. (از اقرب الموارد). || آرایش دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج
توشیحفرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] مهر و امضای بزرگان بر نوشتهای.۲. (ادبی) در بدیع، بهدست آمدن اسم شخص یا چیزی از جمع و ترکیب حرف اول هرمصراع یا بیت. Δ چنین شعری را «موشح» گویند.۳. [قدیمی] آراستن؛ زینت دادن؛ موشح ساختن.۴. [قدیمی] حمایل به گردن کسی انداختن.