تونتابلغتنامه دهخداتونتاب . (نف مرکب ) از تون به معنی گلخن + تاب مخفف تابنده (از تافتن به معنی روشن کردن و مشتعل کردن ) آنکه تون حمام را سوزاند، گرم شدن آب خزانه را. گلخن تاب . گلخنی . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
تونیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تونتاب، کارگرگلخن، گلخنتاب ۲. دزد، راهزن، عیار ۳. آواره، خانهبهدوش، دربهدر
پاکنهفرهنگ فارسی معین(کَ نِ یا نَ) (اِمر.) 1 - جای پا یا پله ای که در کاریز و قنات و مانند آن کنده باشند. 2 - جایی از تون که تونتاب برای تیز کردن آتش ایستد.