تیرهکاریblackeningواژههای مصوب فرهنگستانفرایند نشاندن نوعی پوشش تبدیلی اکسیدی سیاه یا آبی یا قهوهای بر روی آهن یا فولاد یا روی یا کادمیم
تیره کارلغتنامه دهخداتیره کار. [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) کار تیره . کار سخت و مشکل : به پیش آمد اکنون یکی تیره کارکه آن را نشاید که داریم خوار. فردوسی . || بدکار. بدسرشت . سیاهکار :
واگنک پشتِ کارpush carواژههای مصوب فرهنگستانواگن کاری چهارچرخهای برای حمل افراد و مصالح سنگین که میتوان آن را هل داد یا با موتور به حرکت درآورد