تیزقدملغتنامه دهخداتیزقدم . [ق َ دَ ] (ص مرکب ) شتاب رو. سبکپای . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): ناقة طفاحة القوائم ؛ شتاب رو و سبکپای و تیزقدم . (منتهی الارب ، یادداشت ایضاً): سنب ؛ اسبی تیزقدم . (ایضاً). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
سنوبلغتنامه دهخداسنوب . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سِنِب ، اسب بسیاررو و تیزقدم . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
طفاحةلغتنامه دهخداطفاحة. [ طَف ْ فا ح َ ] (ع ص ) ناقةٌ طَفّاحةالقوائم ؛ شتاب رو و سبکپای تیزقدم . (منتهی الارب ).
سنبلغتنامه دهخداسنب . [ س َ ن ِ ] (ع ص ) اسب بسیاررو و تیزقدم . ج ، سنوب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || سخت آزمند. (ناظم الاطباء).
تیزگاملغتنامه دهخداتیزگام . (ص مرکب ) تیزقدم و تیزتک . (آنندراج ). تندرو و اسب راهوار. (ناظم الاطباء). سریع : هم آهو فغند است و هم تیزتگ هم آهسته خوی است و هم تیزگام . فرالاوی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).شهنشاه برداشت زین و لگام <br