ثنائيدیکشنری عربی به فارسیدوطرفه , دوجانبه , متقارن الطرفين , دوکناري , دودويي , دوتايي , همزاد , دو واحدي
ثنأالغتنامه دهخداثنأا. [ ث َ ئُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولانا...) وی یکی از علماء هندوستان بود که در حدود سال 946 هَ . ق . قضای پاتیپات به وی محول شد. او راست : تفسیری بنام تفسیر مظهری . و کتاب السیف المسلول و بعض مؤلفات دیگر. (قاموس الاعلام ).
تناءلغتنامه دهخداتناء. [ ت ُن ْ ناءْ ] (ع اِ) ج ِتانی ٔ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دهداران . (مهذب الاسماء). و رجوع به تانی ٔ شود.
تنائیلغتنامه دهخداتنائی . [ ت َ ] (ع مص ) دور شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تنگایلغتنامه دهخداتنگای . [ ت َ ] (اِ) تنگی و ضیق و جای تنگ و دره ٔ کوه . || گور و قبر. || عالم . || کالبد آدمی . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری و تنگنای شود.
ثنائیلغتنامه دهخداثنائی . [ ث َ ] (اِخ ) حسین بن عنایت (خواجه ...) یکی از شعرای ایران . او در عهد سلاطین صفوی ملازمت خدمت ابراهیم میرزا داشت و دارای دیوانی است و بیت ذیل او راست :زمان بی مهر و گیتی دشمن و دلدار مستغنی مرا بر آرزوهای ثنائی خنده می آید.(قاموس الاعلا
ثنائیلغتنامه دهخداثنائی . [ث َ ] (اِخ ) شاعری از مردم ایران و او را منظومه ای است بنام باغ ارم و شاید همان ثنائی سابق الذکر است .
ثنائیلغتنامه دهخداثنائی . [ ث َ ] (اِخ ) نام دو تن از شعرای عثمانی است یکی از آن دو از مردم مغنیسا است که ملازمت خدمت شهزاده سلطان مصطفی میکرد و سپس در معیت سلطان مصطفی به آماسیه رفت و او را بر کتاب المقصود فی التصریف امام اعظم شرحی است و این بیت او راست :خط رخساری غمندن اولدم اول سنگین دل
ثنائیلغتنامه دهخداثنائی . [ ث َ ] (ص نسبی ) لفظ دوحرفی (؟) (غیاث اللغة). || دندان ثنائی . هر دو دندان پیشین . (غیاث اللغة).