زیانبخشدیکشنری فارسی به انگلیسیbad, baleful, counterproductive, deleterrious, detrimental, evil, hurtful, malign, noxious, unhealthy
روح فزاییلغتنامه دهخداروح فزایی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) روح فزا بودن . جانبخشی . روان بخشی : از روانبخشی عیسی نزنم دم هرگززآنکه در روح فزایی چو لبت ماهر نیست . حافظ.رجوع به روح افزا و روح فزا شود.