لغتنامه دهخدا
ماهی زهرج . [ زَ رَ ](معرب ، اِ مرکب ) داروی ماهی . سم السمک . ماهی زهره و آن را در دواها نیز به کار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نباتی است همچون شبرم ، لیکن این دراز تر است و لون او اغبرگون است و بزردی گراید و گروهی او را از جمله ٔ یتوعات شمارند و ماهی زهره پوست بیخ او