لغتنامه دهخدا
کبکب . [ ک َ ک َ ] (اِخ )کوهی است به عرفات بجانب پشت امام چون وقوف نماید. (منتهی الارب ). نام کوهی است پشت عرفات و مشرف بر آن .گفته اند این همان کوه سرخی است که هنگام ایستادن درعرفه پشت سر واقع می شود. یاقوت گوید، کبکب دو است : کبکبی در ناحیه ٔ صفراء بحدود بدر مدینه و کبکب دی