جزوکشی کردنلغتنامه دهخداجزوکشی کردن .[ ج ُزْوْ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جزو کشیدن . (ازبهارعجم ) (از آنندراج ). رجوع به کلمه ٔ مزبور شود.
جزو کشیدنلغتنامه دهخداجزو کشیدن . [ ج ُزْوْ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اکتساب علوم کردن به خواندن و آموختن .جزوکشی کردن . (بهارعجم ) (آنندراج ) (ارمغان آصفی ).