يَزْعُمُونَفرهنگ واژگان قرآنگمان می کنند(از "زعم " که به معناي مطلق اعتقاد است ، ليکن بيشتر در اعتقاد باطل استعمال شده)
زهمانلغتنامه دهخدازهمان . [ زَ ] (ع ص ) بدبوی . دارای زهومت : و طعمها [ زراوند طویل وزراوند مدحرج ] مر و زهمان . (ابن البیطار ج 1 جزء 2 ص 159 ذیل زراوند). رجوع به زهم و
زهمانلغتنامه دهخدازهمان . [ زَ ] (ع ص ) مرد تخمه زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
زهمانلغتنامه دهخدازهمان . [ زَ / زُ ] (اِخ ) نام سگی . || موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).