گزلوریلغتنامه دهخداگزلوری . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر، واقع در 15 هزارگزی جنوب خاور دیلم و کنار راه فرعی گناوه به هندیجان . هوای آن گرم و دارای 438 تن سکنه است . آب آنجا از چاه تأمین میشود.
جلوگیریدیکشنری فارسی به انگلیسیdiscouragement, exclusion, hindrance, holdup, inhibition, lid, preclusion, prevention, restraint, save, stoppage
روحالغتنامه دهخداروحا. [ رَ ] (اِخ ) در منتهی الارب روحاء و در معجم البلدان روحا (مقصور) آمده است . دهی است از مضافات رحبه ٔ شام . (منتهی الارب ). از قرای رحبه است و مردم آن روحا (مقصور) تلفظ میکنند و منسوب بدان روحانی است . (از معجم البلدان ).
روحاءلغتنامه دهخداروحاء. [ رَ ] (اِخ ) دهی است از مضافات رحبه ٔ شام . رجوع به «روحا» و منتهی الارب شود.
علی روحانیلغتنامه دهخداعلی روحانی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلامه ٔ روحانی مقری رحبی ، مکنّی به ابوالحسن . وی از قرائت و شناختن وجوه آن توانایی داشت و مدتی مصاحب صوفیان گشت و در طلب حدیث به بلاد مختلف سفر کرد سپس در مصر مسکن گزید و در همانجا درگذشت . نسبت او به «روحا» از قرای «رحبة» است .
جلوگیریدیکشنری فارسی به انگلیسیdiscouragement, exclusion, hindrance, holdup, inhibition, lid, preclusion, prevention, restraint, save, stoppage
جلوگیریدیکشنری فارسی به انگلیسیdiscouragement, exclusion, hindrance, holdup, inhibition, lid, preclusion, prevention, restraint, save, stoppage