جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به م
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآورب
جمهوریفرهنگ فارسی عمید۱. نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود.۲. (اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد؛ شراب مسکر؛ شراب کهنه.
ملداویلغتنامه دهخداملداوی . [ م ُ ] (اِخ ) جمهوری سوسیالیستی سویتیک ... یکی از جمهوریهای فدرال اتحاد جماهیر شوروی است که در سال 1940 م . (جنگ جهانی دوم ) به وجود آمد. این جمهوری میان دنیستر و پرو واقع است و 34هزار کیلومتر مربع
بلغارستانلغتنامه دهخدابلغارستان . [ ب ُ رِ ] (اِخ ) جمهوری سوسیالیستی واقع در جنوب شرقی اروپا در شبه جزیره ٔ بالکان . وسعت آن 110840 کیلومتر مربع و جمعیتش 7629254 تن است . از شمال به دریای سیاه از جنوب به قسمت اروپایی ترکیه و یونا
قفقازلغتنامه دهخداقفقاز. [ ق َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است بین دریای سیاه و بحر خزر که در حدود 154250 میل مربع مساحت دارد و جمعیت آن بالغ بر 14410000 تن است . فاصله ٔ آن از منتهی الیه جنوب شرقی تا منتهی الیه شمال غربی <span clas
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به م
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآورب
جمهوریفرهنگ فارسی عمید۱. نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود.۲. (اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد؛ شراب مسکر؛ شراب کهنه.
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به م
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که
جمهوریلغتنامه دهخداجمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآورب
جمهوریفرهنگ فارسی عمید۱. نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود.۲. (اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد؛ شراب مسکر؛ شراب کهنه.