جنوبیلغتنامه دهخداجنوبی . [ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به جنوب . || روز گرم و تابناک . (ناظم الاطباء) : فصل جنوبی ، هرگاه زمستان جنوبی باشد یعنی گرم و بارنده و از پس او بهار شمالی باشد یعنی سرد و خشک بیشتر زنان آبستن را بچه بیفتد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).- جنوبی طالع <span
زنوبیلغتنامه دهخدازنوبی . [ زِ ن ُ ] (اِخ ) همسر رادامیست شاهزاده ٔ گرجستان که با حیله و نیرنگ بر مهرداد پادشاه ارمنستان غلبه کرد و خودپادشاه ارمنستان گردید. پس از چندی ارامنه برضد او شوریدند رادامیست با زنش فرار کرد و در حال فرار برای اینکه زنش اسیر دشمنان نگردد زخمی مهلک بر زنوبی وارد ساخت و
چین جنوبیلغتنامه دهخداچین جنوبی . [ ن ِ ج َ / ج ُ ] (اِخ ) رجوع به چین و تاریخ مغول اقبال ودایرة المعارف فارسی شود.
زاب جنوبیلغتنامه دهخدازاب جنوبی . [ ب ِ ج َ ] (اِخ ) رجوع به دائرة المعارف بستانی و زاب کبیر در همین لغت نامه شود.
چین جنوبیلغتنامه دهخداچین جنوبی . [ ن ِ ج َ / ج ُ ] (اِخ ) رجوع به چین و تاریخ مغول اقبال ودایرة المعارف فارسی شود.
زاب جنوبیلغتنامه دهخدازاب جنوبی . [ ب ِ ج َ ] (اِخ ) رجوع به دائرة المعارف بستانی و زاب کبیر در همین لغت نامه شود.
ویتنام جنوبیلغتنامه دهخداویتنام جنوبی . [ ی ِ م ِ ج َ / ج ُ ] (اِخ ) قسمتی از ویتنام که در جنوب مدار 17 درجه قرار دارد و پایتخت آن سایگون می باشد و سکنه ٔ آن 16067136 نفر است . دولت سایگون را ایالات
چین جنوبیلغتنامه دهخداچین جنوبی . [ ن ِ ج َ / ج ُ ] (اِخ ) رجوع به چین و تاریخ مغول اقبال ودایرة المعارف فارسی شود.
چاه وشی جنوبیلغتنامه دهخداچاه وشی جنوبی . [ وُ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر که در 12 هزارگزی باختر خورموج ، در خاور کوه مند واقع شده . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 60 تن سکنه دارد.آبش از چاه ، محصو
زاب جنوبیلغتنامه دهخدازاب جنوبی . [ ب ِ ج َ ] (اِخ ) رجوع به دائرة المعارف بستانی و زاب کبیر در همین لغت نامه شود.
ویتنام جنوبیلغتنامه دهخداویتنام جنوبی . [ ی ِ م ِ ج َ / ج ُ ] (اِخ ) قسمتی از ویتنام که در جنوب مدار 17 درجه قرار دارد و پایتخت آن سایگون می باشد و سکنه ٔ آن 16067136 نفر است . دولت سایگون را ایالات