جیهانیلغتنامه دهخداجیهانی . [ ج َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن نصر، مکنی به ابوعبداﷲ. در حدود سال 365 هَ . ق . به وزارت امیر رشید ابوالقاسم نوح بن نصربن احمدبن اسماعیل سامانی رسید و بسال 367 معزول شد. او وزیری دانشمند بود. تأ
جیهانیلغتنامه دهخداجیهانی . [ ج َ ] (اِخ ) محمدبن احمد. از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه ) بود و تظاهر بمسلمانی میکرد. (ابن الندیم ).
جهانیدیکشنری فارسی به انگلیسیcatholic, cosmopolitan, earthly, ecumenical, global, international, universal, world, world-wide, worldly
این جهانیلغتنامه دهخدااین جهانی . [ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به این جهان . دنیوی . (فرهنگ فارسی معین ). منسوب و متعلق به این جهان و این مکان . (ناظم الاطباء): باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم ... تا روشن گشت که نعمتهای اینجهانی چون روشنایی برق است . (کلیله و دمنه ). در حرم
دریافت نشانک سامانة موقعیتیابی جهانی، دریافت سیگنال سامانة موقعیتیاب جهانیGlobal Positioning System signal acquisitionواژههای مصوب فرهنگستان← دریافت نشانک ساموج