جهتدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت جهتدار، نشانهگرفته، مایل، متمایل، دارای هدف شمالی، جنوبی، غربی، شرقی یکطرفه، دوطرفه، مختلفالجهت قصدکرده
چاه جهتدارdirectional wellواژههای مصوب فرهنگستانچاهی که قائم نیست و با زاویهای غیرقائم حفر شده است
جهشزایی جهتدارsite-directed mutagenesis, site-specific mutagenesis, directed mutagenesis, targeted mutagensis, localized mutagenesis, oligonucleotid directed mutagenesisواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه جهشزایی مهندسیشده برای تغییر مولکولهای دِنای هدف
چاه جهتدارdirectional wellواژههای مصوب فرهنگستانچاهی که قائم نیست و با زاویهای غیرقائم حفر شده است
پژوهش جهتدار پایهoriented-basic researchواژههای مصوب فرهنگستانپژوهشی با هدف اکتساب دانش جدید که انتظار میرود به کاربرد یا استفادة خاصی بینجامد
کنج سهوجهی جهتدارoriented trihedralواژههای مصوب فرهنگستانکنجی سهوجهی که خطهای سازندة آن برچسب اول و دوم و سوم داشته باشند
پادموازیantiparallelواژههای مصوب فرهنگستانویژگی دو خط جهتدار یا دو بُردار با راستاهای موازی و جهتهای مخالف
پالایۀ جهتی تصویرimage directional filterواژههای مصوب فرهنگستانپالایهای ریاضیاتی که برای بارزسازی عوارض خطی جهتدار تصویر در یک راستای معین طراحی شده است
پشتۀ فشاریpressure ridgeواژههای مصوب فرهنگستانفراخاست کشیدۀ پوستۀ یک جریان گدازۀ درحالانجماد که براثر فشار جهتدار جانبی به سمت بالا تاب برداشته باشد
جهشزایی جهتدارsite-directed mutagenesis, site-specific mutagenesis, directed mutagenesis, targeted mutagensis, localized mutagenesis, oligonucleotid directed mutagenesisواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه جهشزایی مهندسیشده برای تغییر مولکولهای دِنای هدف
چاه جهتدارdirectional wellواژههای مصوب فرهنگستانچاهی که قائم نیست و با زاویهای غیرقائم حفر شده است
کنج سهوجهی جهتدارoriented trihedralواژههای مصوب فرهنگستانکنجی سهوجهی که خطهای سازندة آن برچسب اول و دوم و سوم داشته باشند
نشانفرست رادیویی جهتدارdirectional radio beaconواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشانفرست رادیویی که امواج را فقط در یک یا چند جهت مشخص ارسال میکند