حاجلاتلغتنامه دهخداحاجلات . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) شتران پی کرده که در رفتن به یک پای برجهند. (منتهی الارب ).
اجلادلغتنامه دهخدااجلاد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جَلد و جِلْد و جَلید.- اجلادُالانسان ؛ تن مردم و کالبد وی . ج ، اَجالد.
اجلادلغتنامه دهخدااجلاد. [ اِ ] (ع مص )مضطر گردانیدن . (منتهی الارب ). || پَشَک زده شدن زمین و جز آن . || جلید رسیدن بقوم .
هزلیاتلغتنامه دهخداهزلیات . [ هََ لی یا ] (ع اِ) اشعاری که دارای مضامین شوخی آمیز و خلاف اخلاق باشد. رجوع به هَزْل شود.