لغتنامه دهخدا
حاضرحلب . [ ض ِ رُ ح َ ل َ ] (اِخ )یاقوت بنقل از کتاب الفتوح بلاذری آرد که بنزدیک حلب حاضری بود که آنرا حاضرحلب گفتندی و از قبائل مختلفه ٔ عرب مانند تنوخ و جز آن بدانجا گرد آمده بودند، وابوعبیدة بعد از فتح قنسرین بدانجا شتافت و با شرط پرداخت جزیت با مردم آن سامان صلح کرد، و پ