حزامیرلغتنامه دهخداحزامیر. [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حذمور: اخذه بحزامیره ؛ گرفت تمام آن را. (منتهی الارب ). رجوع به حذافیر شود.
اجامرلغتنامه دهخدااجامر. [ اَ م ِ ] (از ع ، اِ) اَجامِره . جمعی است بی مفرد بمعنی بوش . اراذل و اوباش .
حزمورلغتنامه دهخداحزمور. [ ح ُ ] (ع اِ) حزامیر: اخذه بحزموره و بحزامیره ؛ گرفت تمام آنرا. (منتهی الارب ). رجوع به حزامیر شود.