حوتکلغتنامه دهخداحوتک . [ ح َ ت َ ] (ع ص ) کوتاه . (مهذب الاسماء). کوتاه لاغر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
هوتکلغتنامه دهخداهوتک . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمان . دارای 140 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و حبوب و کار دستی مردم آنجا قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
باغ هوتکلغتنامه دهخداباغ هوتک . (اِخ ) دهی است از دهستان چهار فرسخ بخش شهداد شهرستان کرمان که در15 هزارگزی شمال باختری شهداد بر سر راه مالرو شهداد به راور در جلگه واقع است . ناحیه ای است گرمسیر و دارای 250 تن سکنه ، آب آنجا از قن
باب هوتکلغتنامه دهخداباب هوتک . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان کرمان در 45هزارگزی شمال زرند و 10هزارگزی خاور راه فرعی راور به زرند. کوهستانی ، سردسیر. سکنه ٔ آن 200 تن . آب از
حوتکیلغتنامه دهخداحوتکی . [ ح َ ت َ کی ی ] (ع ص ) کوتاه لاغر سخت خورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).
حوتکیلغتنامه دهخداحوتکی . [ ح َ ت َ کی ی ] (ع ص ) کوتاه لاغر سخت خورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).