حوتکیلغتنامه دهخداحوتکی . [ ح َ ت َ کی ی ] (ع ص ) کوتاه لاغر سخت خورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اوتکیلغتنامه دهخدااوتکی . [ اَ ت َ کا ](ع اِ) قسمی خرما. (ناظم الاطباء) (المعرب جوالیقی ص 199). اوتک . (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
حوتکلغتنامه دهخداحوتک . [ ح َ ت َ ] (ع ص ) کوتاه . (مهذب الاسماء). کوتاه لاغر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).
هوتکلغتنامه دهخداهوتک . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمان . دارای 140 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و حبوب و کار دستی مردم آنجا قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).
حوتکیةلغتنامه دهخداحوتکیة. [ ح َ ت َ کی ی َ ] (ع اِ) نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی . و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه . (حدیث از ناظم الاطباء).