پیراهن طلاییyellow jersey,maillot jauneواژههای مصوب فرهنگستاندر دور فرانسه، پیراهنی که در پایان هر مرحله به پیشتاز ردهبندی کلی اعطا میشود و او آن را در مرحلة بعد به تن میکند
خانه خانهلغتنامه دهخداخانه خانه . [ ن َ / ن ِ / ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) تخلخل . متخلخل . سوراخ سوراخ . (ناظم الاطباء). || بسیاربسیار. (آنندراج ) : ز گیسو نافه نا
خالی شدنلغتنامه دهخداخالی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تهی شدن . (ناظم الاطباء). مطاوعه ٔ خالی کردن : تیر اندازد بسوی سایه اوترکشش خالی شود در جستجو. مولوی .حلق جان از فکر تن خالی شودآنگهان روزیش اجلالی شود. مو
خانةلغتنامه دهخداخانة. [ ن َ / ن ِ ] (ع مص ) دغلی و نادرستی کردن . (آنندراج ). رجوع به «خیانت » شود.
خانةلغتنامه دهخداخانة. [ ن َ / ن ِ ] (ع مص ) دغلی و نادرستی کردن . (آنندراج ). رجوع به «خیانت » شود.
مخانةلغتنامه دهخدامخانة. [ م َ ن َ ] (ع مص ) خیانت کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دغلی و ناراستی کردن با کسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
انفخانةلغتنامه دهخداانفخانة. [ اُ ف ُ ن َ ] (ع ص ) زن پرگوشت از فربهی . انفخانیة. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به انفخان و انفخانی و انفخانیة شود.
ترسخانةلغتنامه دهخداترسخانة. [ ت َ ن َ ] (معرب ، اِ) مصریان درسنای ایتالیایی را که آن هم از دارالصناعه ، یعنی زرادخانه گرفته شده است ، تغییر داده ترسخانة درست کرده اند. (دزی ج 1 ص 145). و رجوع به ترسانة شود.