خاژنیلغتنامه دهخداخاژنی . [ ژِ ] (اِخ ) نام حکیمی بوده دانشمند. (آنندراج ). ظاهراً همان خازنی است که گذشت رجوع بخازنی شود.
شبکۀ خانگیhome area network, HANواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای درون خانۀ کاربر که افزارههای رقمی شخص را به هم متصل میکند
خان خانیلغتنامه دهخداخان خانی . (حامص مرکب ) ملوک الطوایفی . رجوع به ملوک الطوایفی شود. || هرج و مرج .
خان خانیفرهنگ فارسی معین[ تر - فا. ] (حامص .) حکومتی با دولت مرکزی ضعیف ، که هر بخش از کشور برای خود امیری داشته باشد.
خانگیلغتنامه دهخداخانگی . (اِخ ) نام فرستاده ٔ قیصر روم است به خسروپرویز. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).