حدد , نذير
portend
inform, report, notify, tip
haber vermek
توجه کنید، خبردادن از، خبر دادن
دلایل، متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از
delate، متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از
دلتنگ، متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از
۱. پیامبری، پیغامبری، رسالت ۲. آگاهیدادن، خبردادن