لغتنامه دهخدا
واحد. [ ح ِ ] (ع ص ، اِ) یگانه . یکتا: فلان واحد دهره ؛ فلان یگانه ٔ روزگار است . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). بی همتا: فلان واحدالاحدین ؛ یعنی فلانی بی همتاست و این کلمه را در نهایت مدح آرند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بی نظیر. فرد. تنها. بی شریک . (یادداشت مؤلف