خترفلغتنامه دهخداخترف . [ خ َ رَ ] (ع مص ) خوابهای آشفته دیدن . || خیالهای نامربوط و واهی کردن . (دزی ج 1 ص 350)
خطروdraisineواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای ریلی برای جابهجایی مأموران بازرسی و انجام تعمیرات در خطوط راهآهن
خطروِ بازدیدlight inspection carواژههای مصوب فرهنگستانخطروِ طراحیشده برای حمل یک یا دو بازرس فنی جهت بازدید از خط آهن
خترفةلغتنامه دهخداخترفة. [ خ َ رَ ف َ ] (ع مص ) زدن چیزی را و پس بریدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) ضرب و قطع. (از اقرب الموارد).
خترفةلغتنامه دهخداخترفة. [ خ َ رَ ف َ ] (ع مص ) زدن چیزی را و پس بریدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) ضرب و قطع. (از اقرب الموارد).
مخترفلغتنامه دهخدامخترف . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ) میوه ٔ چیده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مخترفلغتنامه دهخدامخترف . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) میوه چیننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختراف شود.