خطدارلغتنامه دهخداخطدار. [ خ َ ] (نف مرکب ) مخطط. دارای خطوط. مرقوم . (منتهی الارب ).- کاغذ خطدار ؛ کاغذیست که روی آن بفواصل معین خط کشیده اند تاکتابت بروی آنها بعمل آید.
خطاپذیرانگاریfallibilismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی در معرفتشناسی مبتنی بر اینکه هر باور، نظریه، دیدگاه و آموزهای ممکن است خطا از کار درآید و هیچ توجیهی قاطعنیست
خطاپذیرانگاریfallibilismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی در معرفتشناسی مبتنی بر اینکه هر باور، نظریه، دیدگاه و آموزهای ممکن است خطا از کار درآید و هیچ توجیهی قاطعنیست