اخطادیکشنری عربی به فارسیادم کودن واحمق , ساده لوح , خطاکردن , دراشتباه بودن , غلط بودن , گمراه شدن , بغلط قضاوت کردن
لحونلغتنامه دهخدالحون . [ ل ُ ] (ع مص ) خطاکردن در خواندن و در اعراب . لَحن . لَحَن . لحانة. لحانیة. (منتهی الارب ).
غلطةلغتنامه دهخداغلطة. [ غ َ ل َ طَ] (ع اِ) یک خطا در منطق . (ناظم الاطباء). یکبار خطاکردن در سخن . اسم مرة از غَلَط. رجوع به غلط شود.
سهوفرهنگ فارسی معین(سَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) فراموش کردن . 2 - خطاکردن . 3 - (اِمص .) فراموشی . 4 - خطا. ؛ ~القلم لغزش قلم و اشتباه در تحریر.
ردةلغتنامه دهخداردة. [ رِدْ دَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بازگردانیدن و قبول نکردن . (آنندراج ). بازگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || منسوب به خطاکردن . || بازگردانیدن جواب . (آنندراج ).