خطرناکلغتنامه دهخداخطرناک . [ خ َ طَ ] (ص مرکب ) مهلک . پرخطر. هولناک . مخوف . (ناظم الاطباء). خوفناک . (آنندراج ) : دریغ آن شد که در نقش خطرناک مقابل میشود رخ با رخ خاک . نظامی .همان به کاندرین خاک خطرناک ز جور خاک بنشینیم بر خا
خطرناکدیکشنری فارسی به انگلیسیdangerous, dicey, forbidding, grave, hazardous, parlous, perilous, pestiferous, pestilence, serious, treacherous, unhealthy, unsafe, vicious, wicked