لغتنامه دهخدا
منگیدن . [ م َ دَ ] (مص ) لندیدن آهسته آهسته و زیر لب سخن گفتن باشد از روی قهر و غضب . (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). آهسته و زیر لب سخن گفتن . (فرهنگ رشیدی ) : این به منگیدن در زیر زبان آن اسیران با هم اندر بحث آن تا موکل نشنود بر