خودراهاندازی بیتکرارjackknifeواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای ارزیابی استواری تبارشاخهنگاره که در آن ماتریس را با نمونهبرداری تصادفی صفات تحلیل میکنند؛ بهطوریکه هر صفت فقط یک بار انتخاب میشود
خودراهاندازیbootstrapواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای ارزیابی استواری تبارشاخهنگاره که در آن ماتریس اصلی صفت ـ آرایه را با نمونهبرداری تصادفی صفات تحلیل میکنند؛ بهطوریکه هر صفت ممکن است بیش از یک بار انتخاب شود
خودرایهلغتنامه دهخداخودرایه . [ خوَدْ / خُدْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) خودرای . خودسر : رأی بر آنست که بیرون زنم گردن این بدرگ خود رایه ...سوزنی .
طناب خودرهاslip ropeواژههای مصوب فرهنگستانطنابی که رهاسازی آن بینیاز از ملوان اسکله انجام میشود بهنحویکه دو سر آن به موت کشتی بسته میشود و تنها بخش میانی آن دور موت اسکله میپیچد یا از داخل حلقۀ آن عبور میکند متـ . بافۀ خودرها slip wire
خودپیرالغتنامه دهخداخودپیرا. [ خوَدْ / خُدْ ] (نف مرکب ) لاف زن . دروغ زن در حق خود. (یادداشت بخط مؤلف ).
خودراهاندازیbootstrapواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای ارزیابی استواری تبارشاخهنگاره که در آن ماتریس اصلی صفت ـ آرایه را با نمونهبرداری تصادفی صفات تحلیل میکنند؛ بهطوریکه هر صفت ممکن است بیش از یک بار انتخاب شود
خودراهاندازیbootstrapواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای ارزیابی استواری تبارشاخهنگاره که در آن ماتریس اصلی صفت ـ آرایه را با نمونهبرداری تصادفی صفات تحلیل میکنند؛ بهطوریکه هر صفت ممکن است بیش از یک بار انتخاب شود