لغتنامه دهخدا
ناطق لکهنوئی . [ طِ ق ِ ل َ هََ] (اِخ ) مؤلف صبح گلشن آرد: «لاله دهنی است رای پسر منشی تیجرای از کایتهان دارالحکومت لکهنو به خوشگوئی اتصاف داشت و در زمان تألیف آفتاب عالمتاب علم شاعری می افراشت » . او راست :شور محشر بود ترانه ٔ مابانگ صور است در چغانه ٔ ماچه کنم