لغتنامه دهخدا
نجه . [ ن َج ْه ْ ] (ع مص ) دور کردن و راندن کسی را از حاجتش . (از ناظم الاطباء). به ناخوشی استقبال کردن و راندن کسی را از حاجتش ، یا به زشت ترین وجهی رد کردن کسی را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). راندن . (یادداشت مؤلف ). و فی الحدیث : بعدما نجهها عمر؛ یعنی پس از آنکه راند