لغتنامه دهخدا
صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن بشربن عبدوس . وی از اطبای مشهور اسلام و جد او عبدوس نیز از اطبای معروف بغداد بود. او در اوائل حال در بیمارستان بغداد سمت فصادی داشت ، سپس شیفته ٔ فن طبابت شد و بدین شغل پرداخت و یکی از پزشکان بنام گشت . تا زمان وی طبیبان مرض فالج و نظائر آن را با ادوی