دافیلغتنامه دهخدادافی ٔ. [ ف ِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از دف ء. رجوع به دف ء شود. (نشوءاللغة العربیة ص 14).
دافیلغتنامه دهخدادافی . (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . واقع در 12هزارگزی باختر کدکن 5هزارگزی باختر کلاته سیفر. کوهستانی و معتدل است و دارای 556 سکنه . آب آن
فرهنگ ناشنوایانDeaf cultureواژههای مصوب فرهنگستانزبان و آداب و رسوم و باورهای مشترک جامعۀ ناشنوایان (Deaf community) پیشزبانی که خردهفرهنگی مستقل محسوب میشود
بازیهای جهانی ناشنوایانWorld Games for the Deafواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از رویدادهای ورزشی برای ورزشکاران ناشنوا که به شیوهای مشابه بازیهای المپیک برگزار میشود متـ . المپیک ناشنوایان Deaflympics
متدافیلغتنامه دهخدامتدافی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) شتری که گشاده رود از گرانباری . (آنندراج ). ستوری که از سنگینی بار متزلزل باشد. (ناظم الاطباء). || عاقل و زیرک . || به نوبت گیرنده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به متدافی شود.
ندافیلغتنامه دهخداندافی . [ ] (اِ) در بیت زیر معنی نوعی پارچه میدهد : قلمی فوطه و کرباس و ندافی و قدک یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار.نظام قاری (دیوان ص 15).
ندافیلغتنامه دهخداندافی . [ ن َدْ دا ] (حامص ) حلاجی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پنبه زنی . (ناظم الاطباء). عمل نداف . رجوع به نَدّاف شود.