بی دیانتیلغتنامه دهخدابی دیانتی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) بیدینی . نادرستی : شاه مثال داد کنیزک را که جریمت و تهمت بشاهزاده اضافت کرده بود و بجنایت و بیدیانتی منسوب گردانیده فضیحت و رسوای خلق گردانند. (سندبادنامه ص 322).
سالیسیلات دانتی پیرینلغتنامه دهخداسالیسیلات دانتی پیرین . (فرانسوی ، اِ مرکب ) رجوع به سالیسیلات دانالژین و رجوع به درمان شناسی عطایی ص 262 شود.
دانتهلغتنامه دهخدادانته . [ ت ِ ] (اِخ ) ایطالیائی یا دانته آلیگیئری . از شاعران بزرگ ایتالیا و مولداو فلورنس است (1265 -1321 م .). دانتی . دانته از شاعران بزرگ ایتالیا و بعقیده ٔ گروهی از نقادان بصیر اروپا یکی از سه تن شاعر ب