درافزودنلغتنامه دهخدادرافزودن . [ دَ اَ دَ ] (مص مرکب ) افزودن : ز عکس آنچنان روشن جنابی خراسان را درافزود آفتابی . نظامی .ز بی خصمی گر افزون گشت گنجم ز بی یاری درافزوده ست رنجم . نظامی .کبیسة؛ آن سال