زهکش سنگریزهایFrench drain, rubble drain, stone drainواژههای مصوب فرهنگستانگودالی نسبتاً کمعمق برای جمعآوری آبهای سطحی که در آن لولهای سفالی با اتصالات باز یا لولههای بتنی متخلخل آب را به بستری از سنگریزههایی که گرداگرد لولهها پشتهریزی شدهاند میرساند
زهکش خاکیland drain, field drainواژههای مصوب فرهنگستانلولههای سفالی با اتصال لببهلب و طرح جناغی با عمق 300 تا 600 میلیمتر از سطح زهکشی برای تخلیۀ آب
دارکاست تجاریcommercial drain, commodity drain, removalواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد
درانلغتنامه دهخدادران . [ دَ / دَرْ را ] (نف ) صفت بیان حالت از دریدن . درنده . در حال دریدن : و آن یکی همچو ببر درانا. عبید زاکانی .- جامه دران ؛ چاک زنان در جامه <span class=
طغرللغتنامه دهخداطغرل . [ طُ رِ / رُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ملکشاه ابوطالب رکن الدین طغرل بن محمدبن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین (طغرل ثانی ) (526 تا 528 هَ . ق .). سلطان طغرل از سلاطین عهد خویش به
طغاجارلغتنامه دهخداطغاجار. [ طُ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای مغول که از سال 678 تا 694 هَ . ق . پیوسته مرجع مهام امور بود. وی مردی ناسپاس بود وپیوسته با اولیاء نعمت خود خیانت میورزید و با دشمنان آنها سازش میکرد و بسا که بر ا