سایهپسندshade tolerant, shade demandingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که قادر به رقابت زیستی در سایه است
سایه 2shade 1واژههای مصوب فرهنگستان1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگدانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگدانه یا رَزانۀ دیگر 2. عمق رنگ 3. یک فام مشخص یا گونهای که تفاوتی اندک با آن دارد متـ . فامسایه
صده در صدهلغتنامه دهخداصده در صده . [ ص َ دَ / دِ دَص َ دَ / دِ ] (ق مرکب ) صدتاصدتا. صدصد : همه فیلسوفان صده در صده بپائینگه (؟) تخت او صف زده . نظامی .و این لغت در این
پوشینۀ مفصلیarticular capsule, joint capsuleواژههای مصوب فرهنگستانساختار دولایهای که مفصل زلالهای را دربرگرفته و از آن محافظت میکند
طناب چهاررشتهshroud-laid rope, shroud laidواژههای مصوب فرهنگستانطنابی با مغزی الیافطبیعی که چهاررشتة بههمتابیدة مغزی آن را دربرگرفتهاند
محدودۀ نسوختهfire islandواژههای مصوب فرهنگستانیک یا چند محدودۀ حاوی مواد سوختنی در سطح جنگل که آتش آن را دربرگرفته اما نسوخته است
محویفرهنگ فارسی معین(مَ یّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - دربرگرفته شده . 2 - مضمون . 3 - سطح زیرین هر جسمی را محوی و سطح بالایین آن را حاوی نامند.