دربلةلغتنامه دهخدادربلة. [ دَ ب َ ل َ ] (ع مص ) نواختن دهل . (از منتهی الارب ). زدن طبل را. (از اقرب الموارد). || نوعی از رفتار. (منتهی الارب ). نوعی از مشی و راه رفتن . (از اقرب الموارد).
دربالالغتنامه دهخدادربالا. [ دَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 4هزارگزی خاور ورامین با 226 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="